نام های دخترانه با حرف ز
نامگذاری یکی از بزرگترین دغدغه پدران و مادران قبل از تولد فرزندشان است. راحت تلفظ شدن، با مفهوم و معنا بودن، هماهنگی با دیگر اسامی اعضای خانواده، سازگار با عرف جامعه و محل زندگی، از جمله عوامل تاثیر گذار در انتخاب اسامی دخترانه است. با توجه به این موضوع و علاقه والدین به انتخاب اسمی شایسته برای فرزندان، گلچینی از زیباترین اسامی دخترانه که با حرف ز آغاز میشوند را جمع آوری کردهایم.
معرفی اسامی زببای دخترانه با حرف ز
ردیف | اسم | معنی |
1 | زرین مهر | خورشید طلایی |
2 | زرین نرگسه | وب های آسمان |
3 | زرین نگار | آراسته شده با زر |
4 | زرین همای | همای زرین، آفتاب |
5 | زرین هور | خورشید طلایی |
6 | زرینه | نام رودی که از کوههای کردستان سرچشمه می گیرد وبه دریاچه ارومیه میریزد، ساخته شده از طلا |
7 | زعفران | گیاهی علفی، چند ساله و از خانواده زنبق که گلهای پاییزی سفید یا بنفش دارد |
8 | زکیه | معنی: مؤنث زکی، پاک، طاهر، پارسا |
9 | زگما | نام پلی در زمان سلوکیان که سلوکیه را به شهر آپاما وصل میکرد |
10 | زلال | صاف و شفاف، (به مجاز) آب صاف و گوارا، پاک، خالص |
11 | زُلفا | (زلف = موی بلندِ سر، گیسو + الف (پسوند نسبت))، منسوب به زلف؛ (به مجاز) زیبایی زلف معشوق؛ (در عربی، زلفی) نزدیکی و منزلت و قربَت |
12 | زلیخا | نام همسر عزیز مصر که مفتون زیبایی یوسف (علیه السلام) شد |
13 | زمانه | روزگار، چرخ |
14 | زمرد | نام سنگی قیمتی به رنگ سبز |
15 | زمزم | نام چشمهای در نزدیکی کعبه |
16 | زمزمه | صدای حرف زدن آهسته، صدای آواز خواندن آهسته، صدایی که از سازهای موسیقی شنیده میشود، آهنگ |
17 | زمیرا | بلبل |
18 | زنبق | گلی درشت به رنگهای بنفش، سفید، یا زرد |
19 | زوفا | گیاهی پایا و معطر از خانواده نعناع |
20 | زویا | دختری که در خانواده عزیز تر از سایرین است و جایگاه ویژه ای در دل پدر دارد. در گویش محلی طبرستان، به معنی درخشان، روشن و نورده است. معانی دیگر: زندگی، زنده، دوست داشتنی |
21 | زهرا | روشن، درخشان ، نام دختر پیامبر(صلی الله علیه و آله) |
22 | زهره | نام سیارهای در منظومه شمسی که از درخشندهترین اجرام آسمانی و نماد نوازندگی و خنیاگری است |
23 | زیب النساء | بهترین زنان، زیباترین زنان، نام دختر پادشاه هند که به ادبیات فارسی و عربی علاقه زیادی داشت و قرآن را حفظ بود |
24 | زیبا | آن که یا آنچه دیدنش چشم نواز و خوشایند است، دلنشین، مطبوع |
25 | زیباچهر | آن که چهرهای زیبا دارد، زیبا |
26 | زیبارخ | آن که چهرهای زیبا دارد، زیبا |
27 | زیبان | زیبا، خوشایند |
28 | زیبنده | شایسته، سزاوار، زیبا، آراسته |
29 | زیتون | نام میوهای که رنگ آن در مراحل مختلف رشد از سبز تا بنفش و سیاه تغییر میکند |
30 | زیتون خاتون | مرکب از زیتون + خاتون (بانو)، نام همسر ارسلان شاه پادشاه کرمان که زنی بسیار خردمند و خیر بود |
31 | زیتونه | یکدانه زیتون |
32 | زینا | مخفف زیناوند، لقب تهمورث پادشاه پیشدادی |
33 | زرکا | به زبان گیلکی به معنی نوعی پرنده |
34 | زهراناز | درخشنده و نازنین، ترکیبی قشنگ از نام زهرا |
35 | زهیرا | زهیر در عربی = شکوفه دار و درخت پرشکوفه + الف (پسوند نسبت ساز)، به معنی شکوفهدار، درخت شکوفهدار، به ضم ز و فتح ه و سکون ی، درخت پر شکوفه، دختر زیبا و با طراوت |
36 | زینا | نام دختر نوح نبی |
37 | زیور | زینت، پیرایه |
38 | زیورتاج | آن که چون زیور و جواهری بر تاج میدرخشد |
39 | زوشا | زیبا، نیکو، دلربا، از ریشه اوستایی زوش، نام نیای منوچهر پادشاه پیشدادی |
40 | زوفا | گیاهی پایا و معطر از خانواده نعناع |
41 | زینب | پاکیزگی، نام درختی خوشبو و خوش منظر، (در اعلام) نام دختر علی ابن ابی طالب (علیه السلام) و خواهر امام حسین (علیه السلام) و نام دختر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله)، نام دختر علی (علیه السلام) و خواهر حسین (علیه السلام) |
42 | زینت | آذین، آرایش، پیرایه، تزیین، حلیه، زیب، زیور |
43 | زیوین | نقرهای، نقره گون |
44 | زییده | برگزیده کوچک، نام چندتن از زنان معروف عرب از جمله همسر هارو الرشید |
45 | زئوس | آسمان، در دین یونان، خدای خدایان و نام پدر آپولون، آرتمیس و آتنه |
46 | زادک | نام روستایی در نزدیکی قوچان |
47 | زانوس | نام یکی از دو شعبه بزرگ رود چالوس |
48 | زاکیه | نیکو، پاکیزه |
49 | زامیر | آواز |
50 | زاهده | مؤنث زاهد |
51 | زُبیده | نام گیاهی (همیشه بهار)؛ دختر جعفرابن منصور زن هارون الرشید و مادر خلیفه امین |
52 | زربانو | بانویی که چون زر میدرخشد، نام دختر رستم پهلوان شاهنامه |
53 | زربین | سرو کوهی |
54 | زرپری | آن که چون زر و پری درخشنده و زیباست |
55 | زرتا | همتای زر، درخشان و زیبا چون طلا |
56 | زرتاج | زر(فارسی) + تاج (فارسی) زرین تاج |
57 | زرخاتون | زر( طلا) + خاتون( بانو) |
58 | زردخت | مرکب از زر( طلا) + دخت ( دختر) |
59 | زردیس | به شکل زر |
60 | زرشام | |
61 | زرکا | گیلکی نوعی پرنده |
62 | زرگل | زرین گل |
63 | زرمان | مانند زر، بسیار زیبا |
64 | زرناز | مرکب از زر( طلا) + ناز(کرشمه) |
65 | زرنگیس | زرین گیس زرین گیس |
66 | زرنوش | نام شهری که دارا آن را بنا کرده بود |
67 | زرواندخت | مرکب از زروان ( نام ایزدی) + دخت (دختر) |
68 | زری | پارچه یا لباسی که در آن نخهای طلایی به کار رفته است، نخ طلا یا نقره یا گلابتون، طلایی، منسوب به زر |
69 | زرین | از جنس زر، به رنگ زر، طلایی |
70 | زرین تاج | زرین (فارسی) + تاج (معرب) آن که تاجی از طلا بر سر دارد |
71 | زرین دخت | مرکب از زرین (طلایی یا از جنس زر) + دخت (دختر) |
72 | زرین گل | آن که چون گلی زرین زیبا و درخشان است |
73 | زرین گیس | آن که موهایی به رنگ طلا دارد، نام زنی در منظومه ویس و رامین |
74 | زبیده | 1- نام گیاهی (همیشه بهار)؛ 2- (اَعلام) دختر جعفرابن منصور زن هارون الرشید و مادر خلیفه امین |
اسامی عبری دختر با اول حرف ز
ردیف | اسم | معنی |
1 | زمیرا | بلبل |
2 | زینا | نام دختر نوح نبی |
اسامی کردی دخترانه با ز
ردیف | اسم | معنی |
1 | زیوین | نقره ای، نقره گون |
2 | زارا | پسندیده |
3 | زریان | (بادجنوب)(بهمن) |
4 | زوزان | صدایی خوش |
5 | زیرین | زیر ، محجوب، در قدیم به معنای فرش نیز بوده |
اسم یونانی دختر با (ز)
ردیف | اسم | معنی |
1 | زمرد | نام سنگی قیمتی به رنگ سبز |
2 | زئوس | آسمان، در دین یونان، خدای خدایان و نام پدر آپولون، آرتمیس و آتنه |
منبع: سایت آکا
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}